اگر بتوانی با من سرخوش باشی، مرا درک کرده ای . اگر موسیقی من دل تو را لمس کرده باشد ، کافی است . من اینجا نیستم تا کسی را به کیشی دیگر بگروانم : من فقط اینجایم تا به شما کمک کنم تا قدری رقصیدن روح را فرابگیرید. این روحانی ترین پدیده است: رقص روح ، بدون ترس از تنبیه ، بدون طمع برای پاداشی . همین لحظه همه چیز و همه چیز را دارد ..... تنها جرم من این است : من در تمام دنیا فقط به یک دلیل محکوم هستم : که افراد را وامی دارم تا با تمامیت و با شدت زندگی کنند: بدون اینکه نگران فرمان هایشان باشند ، بدون اینکه نگران کتاب های مقدسشان باشند ، بی اینکه نگران خدایان و شیطان هایشان ، بهشت ها و جهنم هایشان باشند . فقط یک چیز باید به یاد سپرده شود ؛ و آن تا حد ممکن هشیار بودن است ، زیرا این تو را وادار می سازد که درست برقصی : در مکان های مناسب و با مردمان مناسب ! هشیاری تو اجازه نخواهد داد که روی انگشتان پای دیگری بپری . تنها گناه این است . به نظر من، دخالت کردن در زندگی دیگری تنها گناه است ، و تنها فضیلت این است که در زندگی هیچکس دخالت نکنی . بگذار دیگری خودش باشد و تو نیز خودت باش ... آزادی خودت . به نظر من، این دیانت اصیل است . این تنها زیارت مقدس است : از اینجا به اینجا ، نیازی نداری که به هیچ کجا بروی. از اینک به اینک ، نیازی نداری در زمان یا مکان سفر کنی ...
نوشته شده در شنبه 88/12/29ساعت
2:13 عصر توسط شیوانا
نظرات ( ) |